از دانش تا هنر |
این شرایط معمولا حاصل از پدیده ی موزاییک ژنتیکی است.موزاییسم پدیده ای هست که در جنس مونث برای صفاتی که بوسیله ژنهایی که روی کروموزوم xقرار دارند رخ میدهد. در ارگانیسم های جنس مونث که دارای ژنوتیپ xx هستندیکی از کروموزوم های x در دوره های اولیه تکامل جنینی بصورت کاملا تصادفی خاموش می شود.بنابراین نیمی از سلول ها واجد کروموزوم xپدری فعال ونیمی از انها کروموزوم x مادری فعال دارند. با وجود اینکه ژنهایی روی کروموزم های دیگر(کروموزوم های اتوزومی) قرار دارند که رنگ چشمها را تعیین می کنند ژنهایی هم روی کروموزوم x وجود دارد که روی رنگ چشمها تاثیر میگذارند.
بدلیل اینکه پروسه ی خاموش شدن کروموزوم x هنگامیکه جنین هنوز بسیار کوچک است رخ میدهد و بدلیل اینکه در تقسیمات بعدی همه ی سلولهای مشتق شده از یک سلول معمولا در زمینه خاموش شدن کروموزوم xهمان الگوی سلول مشتق شده از ان را خواهند داشت,ما اغلب این انتظار را داریم که همه ی سلول های عنبیه چشم که تعیین کننده ی رنگ چشم ها هستند کروموزوم های xفعال یکسانی داشته باشند. با این وجود بعضی اوقات این حادثه رخ میدهد که سلول ها در عنبیه های یک فرد واجد کروموزوم های xفعال متفاوتیباشند که این پدیده میتواند باعث دو رنگی چشم افراد گردد. شرایط موزاییک ژنتیکی در جنس مذکر هم رخ دهد اما از انجایی که مکانیسم ان در مذکرها به وضوح مشخص نیست و رخداد ان اغلب بسیار کمتر از موزاییک در جنس مونث میباشد اطلاعات کافی در زمینه ی علت دو رنگی چشم در جنس مذکر در دست نیست. [ یکشنبه 92/10/8 ] [ 11:42 صبح ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
حساسشدگییک نوع یادگیری ناهمخوان یا غیرتداعیاست که از طریق آن، افزایشی در پاسخ رفتاری نسبت به یک محرک رخ میدهد. در حساسشدگی، جاندار یاد میگیرد واکنش خود را به محرکی ضعیف که محرکی تهدیدآمیز یا دردناک در پی دارد، افزایش دهد. مثلاً، اگر چندبار، نخست صدایی خفیف از یکی از لوازم منزل، و بلافاصله صدای شکستن آن شیء را بشنویم، یاد میگیریم واکنشی شدید به آن صدای خفیف نشان بدهیم. در حلزون نیز، اگر لمس ملایم بدن جانور را با واردآمدن ضربه? شدید به دم او همراه کنیم، پس از چند کوشش از این نوع، پاسخ حلزون به لمس ملایم بدنش محسوستر میشود.
[ سه شنبه 92/3/28 ] [ 4:13 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
خوگیری عادی شدن یا خوگیری یک نوع یادگیری ناهمخوان یا غیرتداعی است که در آن جانور یاد میگیرد تا از محرکهای دائمی که هیچ سود و زیانی برای او ندارند، صرفنظر کند و به آنها پاسخی ندهد. تصویر کلاغ که یاد گرفته مترسک برای او خطری ندارد و بنابراین از آن نمیترسد. مثالهایی از عادی شدن پرندگان که ابتدا از مترسکی که در مزرعه گذاشته شده میترسند، اگر جای مترسک تغییر نکند، به زودی به آن بیتوجه شده و بدون ترس وارد زمین میشوند. این رفتار مثالی از یادگیری از نوع عادی شدن است. همچنین وقتی حلزون روی صفحه? شیشه میخزد، اگر به شیشه ضربه زده شود حیوان به سرعت به داخل صدف خود عقبنشینی میکند و پس از مدتی بیرون آمده و به حرکت خود ادامه میدهد. با ضربه? مجدد به داخل صدف میخزد؛ اما این بار سریعتر از بار نخست خارج خواهد شد. واکنش حلزون به همین ترتیب با بیتفاوتی بیشتری توام میشود تا اینکه کلا دیگر واکنش نداشته باشد.
مطالعات کلارک روی کِرم نرئیس کرم نرئیس یک کرم دریایی است که در تونلهای خودساختهاش در کف آبهای شور زندگی میکند. کرم برای تغذیه باید سر و بندهای جلویی بدنش را از تونل بیرون بیاورد. محرکهایی چون ارتعاش آب، لمس سر کرم و عبور ناگهانی یک سایه از فراز حیوان، موجب میشوند که کرم به سرعت خود را به درون تونل بکشد . سپس کرم ظرف یک دقیقه دوباره از تونل خارج میشود و تغذیه را ادامه میدهد. کلارک دریافت که اگر هر یک از این محرکها را در فواصل یک دقیقه تکرار کند، درصد کرمهایی که واکنشپذیری دارند کاهش مییابد؛ تا جایی که دیگر هیچکدام عکسالعمل نشان ندهند. اگر محرکها را با فواصل زمانی نزدیکتر اعمال میکرد، عادی شدن سریعتر حاصل میشد. همچنین سرعت عادی شدن به ماهیت محرک مربوطه نیز بستگی داشت . نتیجهگیری دیگر کلارک اینکه زایل شدن هر عکسالعمل مستقل از عکسالعملهای دیگر است؛ بدین معنا که فرآیند عادی شدن تا حدود زیادی محرک-ویژهاست. تمایز عادی شدن با فرآیندهای غیر یادگیری هر تغییر در رفتار که منجر به کاهش واکنشپذیری جانور نسبت به محرک شود، عادی شدن نیست؛ از این جهت برخی فرآیندها که ارتباطی با یادگیری ندارند، ممکن است از آنجا که واکنشپذیری جانور را کاهش میدهند، با عادی شدن اشتباه شوند. برای مثال ممکن است کم شدن واکنش به علت تغییرات انگیزشی یا خستگی ماهیچهای باشد؛ یا ممکن است تنها سازشی حسی رخ داده باشد. بسیاری از اندامهای حسی در برابر تحریکات متوالی نهایتا از واکنش باز میایستند. در اینجا یک سازگاری حسی رخ داده که ارتباطی با یادگیری از نوع عادی شدن ندارد؛ زیرا عادی شدن خصلتی مربوط به سیستم اعصاب مرکزی است نه اندام حسی. یک اشتباه متداول در این زمینه استفاده از لفظ عادی شدن در مورد احساس انسان نسبت به لباس خویش است. انسان پس از پوشیدن لباس و گذر زمانی کوتاه، دیگر آن را حس نمیکند؛ زیرا گیرندههای لمسی پوست واکنشپذیری خود را از دست میدهند و این مسئله ارتباطی به عادی شدن ندارد. عادی شدن در انسان اگر از صدای یک شیپور از جا کنده شویم، پس از چندین بار تکرار نسبت به آن حساسیت کمتری نشان خواهیم داد.
[ چهارشنبه 92/3/22 ] [ 3:51 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
یادگیری عبارتست از تغییر طولانیمدت در احساس،تفکر و رفتار فرد که بر اساس تجربه ایجاد شده باشد. رفتارگرایانی از قبیل واتسون واسکینر سرشت انسان را انعطافپذیر میدانستند، و معتقد بودند که دررشد ، یادگیری نقش اصلی را ایفا میکند، چنانکه آموزش اولیه میتواند صرفنظر از آنچه کودک از استعدادها، تمایلات، علاقهها، تواناییها،نژاد و اجدادو به ارث برده، او را به هر نوع بزرگسالی تبدیل کند. روانشناسانی چون هانس معتقد بودند که آنچه به نظر میرسدتابع برنامه زیستی فطری است،میتواند تحت تاثیر رویدادهای محیطی قرار گیرد.مک گرا،دنیس،گزل و تامپسون معتقد بودند که یادگیری و تجربه در تفاوتهای رشدی نقشی ندارند؛ با این حال پژوهشهای اخیر نشان میدهند که تمرین یا تحریک بیشتر میتواند تا اندازهای رفتارهای حرکتی را تسریع کند. هر یادگیری منجر به عملکرد نمیشود چون افراد بسیاری از چیزها را میآموزند ولی امکان به کارگرفتن این آموختهها برایشان پیش نمیآید. انواع یادگیری یادگیری ناهمخوان؛شامل خوگیری و حساس شدگی یادگیری همخوان؛شامل شرطی شدن کلاسیک،شرطی شدن فعال،یادگیری نهفته و یادگیری بصیرت نقش پذیری اختلال یادگیری اصطلاح اختلال یادگیری از نیاز به تشخیص و خدمت به دانش آموزانی برخاستهاست که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه میشوند و در عین حال درچهارچوب سنی کودکان استثنایی نمیگنجند. ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش انها کمابیش عادی است، به خوبی صحبت میکنند، مانند سایر کودکان بازی و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط بر قرار میکنند. درخانه نیز یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار میکنند به خوبی انجام میدهند. لیکن توانایی لازم برای به جریان اندازی اطلاعات برای بیان کردن و به ویژه نوشتن را ندارند. پس با توجه به مشخصات کلی این دانشآموزان، میتوان آنها را در گروه جدیدی به نام دانش آموزان اختلال یادگیری قرار داد و گفت این دانش آموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط میشود، اختلال دارند که این اختلال میتواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن،صحبت کردن،خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی، آسیب دیدگیهای مغزی، نقص جزئی در کار مغز، و نارس خوانی را در بر میگیرد. این تعریف آن دسته از دانش آموزان را که به دلیل معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شدهاند، شامل نمیشود. ناتوانیهای یادگیری با اصطلاحهایی چون خواندن جبرانی یا دیرآموزی مترادف نیست. این تعریف به طور ویژه از کودکان و نوجوانانی یاد میکند که به شدت دچار ناتوانیهای یادگیری بخصوصی هستند. دانش آموزان مبتلا به این مشکل نیازمند آموزش ویژهای هستند که بنا بر نظر امز باید با تمرینهای مخصوص، غیر معمول و با کیفیتی غیر عادی سر و کار داشته باشند این امر جدا از شیوههای آموزشی و منظمی است که اکثر کودکان از آن استفاده میکنند. وظیفه? کارشناسان در این زمینه این است که عهده دار جبران ناتوانی یادگیری به خصوص کودک به صورت آموزش انفرادی یاگروههای کوچک باشند.
عوامل بروز اختلالات یادگیری ثابت شدهاست که علل بروز ناتوانیهای یادگیری نسبتا مبهم است برخی از مشکلات کنونی درباره? مفهوم ناتوانیهای یادگیری بازتابی است از ناتوانی ما در اشاره? دقیق به علل بروز ناتوانیهای یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه مساله علل بروز ناتوانیهای یادگیری را به فراموشی و بی توجهی میسپاریم بر حسب درک ما از ناتوانیهای یادگیری و نگرش اولیه حرفهای ما (پزشکی، روان شناسی، تعلیم و تربیتی) نسبت به ناتوانیهای یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطه? علّی دشواری بپردازیم. الف) عوامل آموزشی تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان عدم فراگیری معلم از مهارتهای لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس توقعات بیش از اندازه بالا یا بسیار پایین معلمان برنامه ریزی و طرح برنامه? آموزشی ضعیف عدم فعالیتهای برانگیزنده تدریس عملی نادرست عدم آموزش مهارتهای اجتماعی، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیریهای زبان شفاهی استفاده نادرست از روشها و مداد و برنامه درسی ب) عوامل محیطی عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که میتواند به پیچیدگی ناتوانیهای یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد. - تغذیه، بهداشت، تندرستی انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگها و مزههای مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک موثر است. سرماخوردگی مزمن، مشکلات تنفسی، آلرژیها و … در ناتوانی یادگیری کودک موثر است. سقوط، آسیب دیدگی مغزی، ضربه وارد به سر و … در ناتوانی یادگیری موثر است. تحریک حسی کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربههایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد. تحریک زبانی زبان به واسطه? نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژهای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدلهای درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد. رشد اجتماعی و عاطفی بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد. ج) عوامل روانی امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند. د- عوامل فیزیولوژیکی بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانیهای یادگیری آسیب دیدگی مغزی، شدید یا جزیی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است. ه- عوامل ژنتیکی شواهدی در دست است که نشان میدهد ناتوانیهای یادگیری احتمالا در برخی خانوادهها بیش از دیگران دیده میشود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانیهای یادگیری نقش دارد. و – عوامل بیوشیمیایی اختلالهای گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانیهای یادگیری میشوند مثل هایپوگلیسمی، کم کاری تیروئید و... ز- عوامل پیش، هنگام و بعد از تولد ح- تاخیر رشد بندر، دهریش، جانسکی، لانگ فود … اظهار میدارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه میکنند.
ط- نقص جزیی در کار مغز به نظر میآید هر گونه نتیجه گیری درباره? حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد.
[ دوشنبه 92/3/20 ] [ 12:1 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
رفتار شناسیرفتارشناسی، گریزی است برای پاسخ به سوال هایی جالب و جذاب که ممکن است بعضی از آنها خیلی وقت ها با مشاهده یک جاندار از ذهن ما بگذرد و با مطالعه رفتارهایی از جانداران، با وجود زیبایی های فوق العاده، کمتر مدنظر ما بوده و یا دیده شده اند. از جمله اینکه; چرا بعضی از حیوانات انفرادی هستند؟ در حالیکه دیگران بطور گروهی زندگی می کنند؟ چرا آواز پرندگان از سوتهای خالص ترکیب شده در حالیکه آواز دیگران از وزها و تحریرها ترکیب یافته است؟
[ یکشنبه 92/3/19 ] [ 12:1 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |