از دانش تا هنر |
یادگیری نهفته عبارتست از همخوانی محرکها یا وضعیتهای بیتفاوت، بدون هیچگونه پاداش آشکار. به عبارت دیگر یادگیری نهفته نوعی یادگیری همخوان یا تداعی است که وجه مشخصه اصلی آن فقدان ارائه هیچگونه پاداش یا تنبیه است.موارد یادگرفته شده از این طریق ممکن است در موقعیت های بعدی به کار جانور بیایند. به عنوان نمونه، هنگامی که در ابتدا یک ماز را روبهروی محل زندگی یک رات برپا کنیم؛ بهطوری که حیوان بدون وجود پاداش غذا یا آب در ماز؛ صرفا در آن به جستوجو بپردازد. سپس اگر به رات آموخته شود که در ماز دویده و در انتهای آن پاداش غذا دریافت کند، بهتر از رات دیگری که برای اولینبار گرسنه در ماز گذاشته شده عمل خواهد کرد [ یکشنبه 93/6/16 ] [ 5:17 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
شرطی شدن فعال(شرطی شدن کنش گر،شرطی شدن ابزاری،آزمون و خطا)یک نوع یادگیری همخوان یا تداعی است. در شرطیشدن فعال، جانور یاد میگیرد که بین یکی از رفتارهای خودش، با یک پاداش یا تنبیه ارتباط برقرار کند.
اثرندایک:قانون اثر در ابتدا پاسخهای گربه عمدتا غریزی بود؛ اما با گذشت زمان، پاسخ فشردن اهرم تقویت، و پاسخهای دیگر تضعیف شدند. ادوارد لی ثرندایک، در اواخر قرن نوزدهم، از طریق آزمایشهای معروف خود با گربه نشان داد که چگونه جانور به تدریج از طریق آزمایش و خطا یاد میگیرد. هنگامی که گربه در قفسهای موسوم به جعبه? معما، قرار میگرفت، برای رسیدن به غذا رفتارهایی انجام میداد؛ ولی وقتی کوششهایی منجر به غذا میشدند، میزان خطای حیوان کاهش مییافت تا جایی که بدون هیچ کوشش اضافی موفّق میشد به غذا دست یابد. بنابراین وقتی پاداشی بلافاصله به دنبال یکی از رفتارها بیاید، یادگیری عمل قویتر میشود. ثرندایک این نیرومند شدن را قانون اثرنامید.
اسکینر:جعبه آزمون و خطا
در آزمایشهای برحاس فردریک اسکینر، موش یا کبوتری را در جعبهای(جعبه اسکینر) قرار میدادند. جعبه دارای اهرمهای متفاوتی بود که موجب دریافت غذا یا آب؛ یا برعکس موجب شوک الکتریکی میشدند. حیوان در جعبه به اکتشاف دست میزد و گاهی اوقات تصادفا میله تعبیه شده را فشار میداد. تقویت یا پاداش هر فرآیندی است که احتمال بروز یک رفتار خاص را افزایش دهد؛ خواه با ارائه یک محرک دلخواه(تقویت مثبت) یا حذف یک محرک آزاردهنده(تقویت منفی) تنبیه عکس تقویت است و عبارتست از هر فرآیندی که باعث کاهش احتمال بروز یک رفتار میشود؛ خواه از طریق ارائه? یک محرک آزاردهنده یا حذف محرک خوشآیند. بریلندها:شکلدهی بریلند و بریلند، نشان دادند که با تقویت پاسخهای موردنظر، میتوان رفتار جانور را در جهت دلخواه شکل داد. البته به علت وجود محدودیتهای زیستشناختی نمیتوان هر رفتاری را در هر جانوری به وجود آورد. نظریه پریماک در شرطیشدن فعال طبق نظریه پریماک ، به جای آنکه محرکها را تقویتکنندههایی بدانیم که ارائه آنها موجب نیرومند شدن پاسخ شده و قبل از پاسخ باید ظاهر شوند، بهتر است تقویتکنندهها را، نوعی پاسخ یا فعالیت بدانیم. برای مثال پریماک معتقد است که در آزمایش اسکینر، قطعه غذایی تقویتکننده نیست، بلکه خوردن غذا تقویتکنندهاست. پریماک بر این باور است که برای هر جانور معین، یک سلسله مراتب تقویتی وجود دارد که در آن تقویتکنندههای بالاتر، فعالیتهایی هستند که احتمال پرداختن جانور به آنها بیشتر است. اصل پریماک بیان میدارد که در مورد هر جانور معین، هر فعالیت در سلسله مراتب تقویتی میتواند با هر یک از فعالیتهای بالاتر از آن تقویت شود؛ و به نوبه خود میتواند فعالیتهای پایینتر از خود را تقویت کند. مایر و سلیگمن:کنترل و عوامل شناختی مایر و سیلگمن در آزمایشهایی(1976) مشابه با آزمایش های رسکورلا درباره شرطی شدن کلاسیک؛بر کم اهمیتی مجاورت در مقایسه با پیش بینی پذیری؛ به عنوان عامل اساسی در شرطی شدن وسیله ای تاکید کردند. شرطیشدن فعال در انسان کودکی که در هنگام خواب بدون هیچ مشکل یا عارضه جسمی خاصی، صرفا برای جلب توجه بیش از اندازه والدین بداخلاقی و بدقلقی میکند؛ با عدم توجه والدین، دست از این رفتار خود خواهد کشید. مثال دیگر، کودکی است که یاد میگیرد شیر آب گرم را ببندد؛ تا از آمدن آب داغ به وان حمام جلوگیری کند. همچنین در کودکی که یاد میگیرد، حمله و خشونت نسبت به خواهر یا برادر تنبیه والدین را در پی خواهد داشت، و به این خاطر از خشونت اجتناب میکند. در اینجا هم شرطیشدن فعال مشاهده میشود. البته شرطیشدن فعال از طریق تنبیه معایبی هم دارد، از جمله آنکه فرد یاد نمیگیرد چه کاری را انجام دهد و نتایجش به اندازه ارائه پاداش، قابل پیشبینی نیست. دیگر آنکه میتواند منجر به احساس نفرت از فرد تنبیهکننده یا موقعیتی که در آن تنبیه صورت گرفته، شده و اثرات مخربتری به بار آورد
[ شنبه 93/6/15 ] [ 7:11 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
مقدمه دراین اثرخلاصه ی بسیار مختصر و مفید از مقاله ژن خدا ارائه شده است. وسپس انتقادات وارد برآن بررسی شده است. دراین مقاله هرگز درباره موضوع وجود خداوند اظهار نظر فلسفی نشده است؛بلکه تنها درباره وجود ژن اختصاصی برای خداوند از منظر علم زیست شناسی بحث کرده ایم. آن هم به دور از زبان دشوار و مبهم. این مقاله راجع به ژنی است که متخصصان ژنتیک نام علمی VMAT2 را به آن داده اند که بطور اختصاری حروف اول عبارت طولانی 2 Vesicular monoamine transporter میباشد و یکی از مهندسان ژنتیک بنام آقای Dean Hamer به دلخواه خود و از روی سلیقه، نام جنجالی "ژن خدا "را روی آن گذاشته است. مقاله ژن خدا دکتر دین هامر در کتاب خود با نام The God Gene یا ژن خدا که در سال 2004 منتشر شد مدعی گردید که ایمان مذهبی منشا ژنتیکی دارد.در همه جوامع پیروان مذهبی دیده می شوند و حتی ده ها سال حاکمیت کمونیسم در برخی کشور ها نتوانست مانع اجرای مراسم مذهبی و گرایش مردم به دین و ایمان در فرقه های مختلف گردد زیرا این یک نیاز درونی است که البته ژن خاصی مسئول آن نیست و مجموعه ای از ژنها این نیاز را در انسان ها ایجاد می کنند ولی با این تفاوت که در برخی این ژن ها فعال ترند پس مومن تر هستند و در برخی این ژن ها کمتر فعال شده اند بنابر این یا گرایشات مذهبی ضعیفی دارند و یا کلا بی مذهب هستند. این عامل با نام vesicular monoamine transporter 2 (VMAT2 در واقع پروتئینی است که توسط ژن SLC18A2 رمز شده است و پروتئین غشاء سلولی است و انتقال دهنده عصبی است از خانواده مونو آمیناز ها که انتقال دهنده های عصبی چون دوپامین، نورو اپی نفرین، سروتونین و هیستامین را از سیستوزول سلولی به وزیکول های عصبی منتقل می کند. در این مطالعه او بر روی بیش از 1000 نفر مرد و زن تستی 240 سئوالی در مورد شخصیت را انجام داد.در ابتدا او نتایج مطالعات را برای دسته بندی افراد در گروه های مختلف مذهبی و غیر مذهبی انجام داد. سپس او به بررسی ارتباط ژن ها با ایمان مذهبی افراد پرداخت تا بررسی کند آیا هیچ ارتباطی بین این اعتقادات و ژن خاصی وجود دارد یا نه؟! انتخاب ژن بین 35000 ژن انسانی با 3 میلیارد نوکلئوتید باز هسته ای برای مطالعه کار دشواری بود. او مجبور بود دامنه ژن ها را کمتر کند بنابر این بر روی 9 ژن خاص که مشخص شده بود نقش اساسی را در تولید گیرنده های شیمیایی مغز و بخصوص مونو آمینازها داشتند، متمرکز شود. این مواد شامل سروتونین، نورو اپی نفرین و دوپامین ها که نقش مهمی در عملکرد مود و شخصیت و رفتار دارند می باشند.یک موتاسیون در ژن VMAT2 دیده می شد و یک رابطه مهم بین این ژن و آنچه در فرم پرسشنامه داوطلبین اخذ شده بود وجود داشت. باید به این نکته مهم تاکید کرد که به هیچ وجه نمی توان معنویت را با یک ژن مشخص مرتبط نمود. نقدهای وارده بر مقاله "ژن خدا" VTMAT2 یعنی انتقال دهنده ،یک پروتئین است به شکل کیسه، که در غشا ی سلولهای عصبی وجود دارد و نقش کانال و دروازه عبور را برای مونوآمینها بازی میکند و چون اجازه ورود مونوآمینها را به درون سلولهای مغزی میدهد باعث میشود که فعالیت و عملکرد سلولهای مغزی براثر ورود مونوآمینها تغییر کند...این فرآیندی است که در یکی از کاربردهایش همراه با تجربیات معنوی در سیستم روان و اعصاب شخص رخ میدهد. 1-ژن VMAT2 بر روی رمزهای خود دستور ساخت رسپتورهای سطح سلول را دارد که این گیرنده ها سطح غشا پروتئینهای انتقال دهنده مونوآمینها هستند و آقای هامر بر روی ژن سازنده این گیرنده ها نام ژن خدا را نهاده است. 2- تحقیقات بر روی دوقلوهای همسان که در محیط های مختفی بزرگ شده اند نشان میدهد که اعتقادات بطور خالص و 100% مربوط به انتقال فرهنگ و اطلاعات هستند یعنی اعتقادات محیطی و اکتسابی هستند نه ژنتیکی و فطری. 3- این آزمایش فقط برای یکبار انجام شده و برای اطمینان از نتیجه هر آزمایشی باید آن را چندین بار تکرار نمود 4- جامعه آماری این آزمایش برای اعلام نتیجه ای با این عظمت بسیار کوچک است(جامعه آماری 1000 نفر) 5- این ژن در موجودات دیگری نظیر موش نیز وجود دارد آیا میتوان گفت که موش بسوی خدا گرایش دارد و اعتقادات مذهبی دارد اما در گیاهان که این ژن وجود ندارد لا مذهب هستند؟!!! 6- آخر صحبت اینجاست که دوپامین اصولاً فقط برای تنظیم احساسات نیست و برای تنظیم حرکات نیز مهم است. وقتی دوپامین برای تنظیم فعالیت ماهیچه ای اسکلتی وارد سلول عصبی شود و این پمپ باعث انتقال دوپامین به درون سلول عصبی میشود ؛آیا میشود چنین لقب تخیلی و بی ربطی به این کانال پروتئینی داد ؟!! اگر دوپامین برای تنظیم احساسات هم ازطریق این پمپ وارد سلول عصبی شود ؛باز ربطی به ((ایمان وعرفان)) ندارد چون درمورد جانوران دیگر هم دوپامین همین نقش را بازی میکند و از طریق همین پمپ وارد سلول عصبی میشود. و دقت کنید ژنی که آقای هامرآن را ژن خدا نامیده ،تنها دستورالعمل ساخت همین پمپ پروتئینی را در خود دارد؛ نه چیز دیگر! [ دوشنبه 92/12/19 ] [ 9:51 صبح ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
اثر انگشت برای شناسایی افراد به کار میرود، اما… برخی به دلیل یک جهش ژنی، اثر انگشت ندارند. ژن فقدان اثر انگشت از والدین به فرزند به ارث میرسد.به گزارش دیسکاوری، از 24 هفتگی ، جنین در رحم مادر کمکم صاحب اثر انگشت میشود. این الگوها که درماتوگلیف نامیده میشود، در تمام طول عمر یک فرد ثابت باقی میماند. اما محققان دریافتهاند که یک جهش ژنی باعث شده است که برخی افراد در طول رشدشان در رحم مادر این مرحله را نگذرانند و در نتیجه پدیده نادری که فقدان اثرانگشت نامیده میشود، پدید می آید.محققان با بررسی 16 نفر به این نتیجه رسیدهاند که در این افراد، در نسخه ژنی که SMARCAD1 نامیده میشود، جهشی اتفاق میافتد. همچنین آنها دریافتهاند که این ژن، اتوزوم است، یعنی تنها کافی است یکی از والدین آن را در ژنوم خود داشته باشد تا بتواند این ویژگی را به فرزند خود منتقل کند.همچنین دانشمندان متوجه شدهاند افرادی که اثر انگشت ندارند، غدههای عرق کمتری در دستان خود دارند که میتواند یکی دیگر از آثار این جهش ژنی خاص باشد. از سوی دیگر، از آنجا که این اختلال به مراحل رشد سلولی برمیگردد، میتواند به دانشمندان برای مطالعه روی سایر اختلالات کمک کند. [ یکشنبه 92/10/8 ] [ 5:4 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
نخستین کودکی که ژن سرطان سینه را ندارد در انگلیس به دنیا آمد.محققان کالج لندن کودکی را به دنیا آوردند که ژن سرطان سینه ندارد، این پزشکان اعلام کردند که هم اکنون وضعیت جسمانی این مادر و دختر خوب است. [ یکشنبه 92/10/8 ] [ 5:0 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |