سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از دانش تا هنر
 

این شرایط معمولا حاصل از پدیده ی موزاییک ژنتیکی است.موزاییسم پدیده ای هست که در جنس مونث برای صفاتی که بوسیله ژنهایی که روی کروموزوم xقرار دارند رخ میدهد.

در ارگانیسم های جنس مونث که دارای ژنوتیپ xx هستندیکی از کروموزوم های x در دوره های اولیه تکامل جنینی بصورت کاملا تصادفی خاموش می شود.بنابراین نیمی از سلول ها واجد کروموزوم xپدری فعال ونیمی از انها کروموزوم x مادری فعال دارند.

با وجود اینکه ژنهایی روی کروموزم های دیگر(کروموزوم های اتوزومی) قرار دارند که رنگ چشمها را تعیین می کنند ژنهایی هم روی کروموزوم x وجود دارد که روی رنگ چشمها تاثیر میگذارند.

 

بدلیل اینکه پروسه ی خاموش شدن کروموزوم x هنگامیکه جنین هنوز بسیار کوچک است رخ میدهد و بدلیل اینکه در تقسیمات بعدی همه ی سلولهای مشتق شده از یک سلول معمولا در زمینه خاموش شدن کروموزوم xهمان الگوی سلول مشتق شده از ان را خواهند داشت,ما اغلب این انتظار را داریم که همه ی سلول های عنبیه چشم که تعیین کننده ی رنگ چشم ها هستند کروموزوم های xفعال یکسانی داشته باشند. با این وجود بعضی اوقات این حادثه رخ میدهد که سلول ها در عنبیه های یک فرد واجد کروموزوم های xفعال متفاوتیباشند که این پدیده میتواند باعث دو رنگی چشم افراد گردد.

شرایط موزاییک ژنتیکی در جنس مذکر هم رخ دهد اما از انجایی که مکانیسم ان در مذکرها به وضوح مشخص نیست و رخداد ان اغلب بسیار کمتر از موزاییک در جنس مونث میباشد اطلاعات کافی در زمینه ی علت دو رنگی چشم در جنس مذکر در دست نیست.


[ یکشنبه 92/10/8 ] [ 11:42 صبح ] [ شـــــــــهـرناز ] [ نظر ]

حساس‌شدگییک نوع یادگیری ناهمخوان یا غیرتداعیاست که از طریق آن، افزایشی در پاسخ رفتاری نسبت به یک محرک رخ می‌دهد.

در حساس‌شدگی، جاندار یاد می‌گیرد واکنش خود را به محرکی ضعیف که محرکی تهدیدآمیز یا دردناک در پی دارد، افزایش دهد. مثلاً، اگر چندبار، نخست صدایی خفیف از یکی از لوازم منزل، و بلافاصله صدای شکستن آن شیء را بشنویم، یاد می‌گیریم واکنشی شدید به آن صدای خفیف نشان بدهیم.

در حلزون نیز، اگر لمس ملایم بدن جانور را با واردآمدن ضربه? شدید به دم او همراه کنیم، پس از چند کوشش از این نوع، پاسخ حلزون به لمس ملایم بدنش محسوس‌تر می‌شود.

 


[ سه شنبه 92/3/28 ] [ 4:13 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ] [ نظر ]

خوگیری

عادی شدن یا خوگیری یک نوع یادگیری ناهمخوان یا غیرتداعی است که در آن جانور یاد می‌گیرد تا از محرک‌های دائمی که هیچ سود و زیانی برای او ندارند، صرف‌نظر کند و به آن‌ها پاسخی ندهد.

خوگیری

تصویر کلاغ که یاد گرفته مترسک برای او  خطری ندارد و بنابراین از آن نمیترسد.

مثال‌هایی از عادی شدن

پرندگان که ابتدا از مترسکی که در مزرعه گذاشته شده می‌ترسند، اگر جای مترسک تغییر نکند، به زودی به آن بی‌توجه شده و بدون ترس وارد زمین می‌شوند. این رفتار مثالی از یادگیری از نوع عادی شدن است.

همچنین وقتی حلزون روی صفحه? شیشه می‌خزد، اگر به شیشه ضربه زده شود حیوان به سرعت به داخل صدف خود عقب‌نشینی می‌کند و پس از مدتی بیرون آمده و به حرکت خود ادامه می‌دهد. با ضربه? مجدد به داخل صدف می‌خزد؛ اما این بار سریع‌تر از بار نخست خارج خواهد شد. واکنش حلزون به همین ترتیب با بی‌تفاوتی بیش‌تری توام می‌شود تا اینکه کلا دیگر واکنش نداشته باشد.

 

مطالعات کلارک روی کِرم نرئیس

نرئیس

کرم نرئیس یک کرم دریایی است که در تونل‌های خودساخته‌اش در کف آب‌های شور زندگی می‌کند. کرم برای تغذیه باید سر و بندهای جلویی بدنش را از تونل بیرون بیاورد. محرک‌هایی چون ارتعاش آب، لمس سر کرم و عبور ناگهانی یک سایه از فراز حیوان، موجب می‌شوند که کرم به سرعت خود را به درون تونل بکشد  . سپس کرم ظرف یک دقیقه دوباره از تونل خارج می‌شود و تغذیه را ادامه می‌دهد.

کلارک دریافت که اگر هر یک از این محرک‌ها را در فواصل یک دقیقه تکرار کند، درصد کرم‌هایی که واکنش‌پذیری دارند کاهش می‌یابد؛ تا جایی که دیگر هیچ‌کدام عکس‌العمل نشان ندهند.

اگر محرک‌ها را با فواصل زمانی نزدیک‌تر اعمال می‌کرد، عادی شدن سریع‌تر حاصل می‌شد. همچنین سرعت عادی شدن به ماهیت محرک مربوطه نیز بستگی داشت  . نتیجه‌گیری دیگر کلارک اینکه زایل شدن هر عکس‌العمل مستقل از عکس‌العمل‌های دیگر است؛ بدین معنا که فرآیند عادی شدن تا حدود زیادی محرک-ویژه‌است.

تمایز عادی شدن با فرآیندهای غیر یادگیری

هر تغییر در رفتار که منجر به کاهش واکنش‌پذیری جانور نسبت به محرک شود، عادی شدن نیست؛ از این جهت برخی فرآیندها که ارتباطی با یادگیری ندارند، ممکن است از آنجا که واکنش‌پذیری جانور را کاهش می‌دهند، با عادی شدن اشتباه شوند.

برای مثال ممکن است کم شدن واکنش به علت تغییرات انگیزشی یا خستگی ماهیچه‌ای باشد؛ یا ممکن است تنها سازشی حسی رخ داده باشد. بسیاری از اندام‌های حسی در برابر تحریکات متوالی نهایتا از واکنش باز می‌ایستند. در اینجا یک سازگاری حسی رخ داده که ارتباطی با یادگیری از نوع عادی شدن ندارد؛ زیرا عادی شدن خصلتی مربوط به سیستم اعصاب مرکزی است نه اندام حسی.

یک اشتباه متداول در این زمینه استفاده از لفظ عادی شدن در مورد احساس انسان نسبت به لباس خویش است. انسان پس از پوشیدن لباس و گذر زمانی کوتاه، دیگر آن را حس نمی‌کند؛ زیرا گیرنده‌های لمسی پوست واکنش‌پذیری خود را از دست می‌دهند و این مسئله ارتباطی به عادی شدن ندارد.

عادی شدن در انسان

اگر از صدای یک شیپور از جا کنده شویم، پس از چندین بار تکرار نسبت به آن حساسیت کمتری نشان خواهیم داد.


 


[ چهارشنبه 92/3/22 ] [ 3:51 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ] [ نظر ]

یادگیری عبارتست از تغییر طولانی‌مدت در احساس،تفکر و رفتار فرد که بر اساس تجربه ایجاد شده باشد. رفتارگرایانی از قبیل واتسون واسکینر سرشت انسان را انعطاف‌پذیر می‌دانستند، و معتقد بودند که دررشد ، یادگیری نقش اصلی را ایفا می‌کند، چنانکه آموزش اولیه می‌تواند صرف‌نظر از آن‌چه کودک از استعدادها، تمایلات، علاقه‌ها، توانایی‌ها،نژاد و اجدادو به ارث برده، او را به هر نوع بزرگ‌سالی تبدیل کند.

  روانشناسانی چون هانس معتقد بودند که آنچه به نظر میرسدتابع برنامه زیستی فطری است،میتواند تحت تاثیر رویدادهای محیطی قرار گیرد.مک گرا،دنیس،گزل و تامپسون معتقد بودند که یادگیری و تجربه در تفاوت‌های رشدی نقشی ندارند؛ با این حال پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهند که تمرین یا تحریک بیش‌تر می‌تواند تا اندازه‌ای رفتارهای حرکتی را تسریع کند.

هر یادگیری منجر به عملکرد نمی‌شود چون افراد بسیاری از چیزها را می‌آموزند ولی امکان به کارگرفتن این آموخته‌ها برایشان پیش نمی‌آید.

انواع یادگیری

یادگیری ناهمخوان؛شامل خوگیری و حساس شدگی

یادگیری همخوان؛شامل شرطی شدن کلاسیک،شرطی شدن فعال،یادگیری نهفته و یادگیری بصیرت

نقش پذیری

اختلال یادگیری

اصطلاح اختلال یادگیری از نیاز به تشخیص و خدمت به دانش آموزانی برخاسته‌است که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه می‌شوند و در عین حال درچهارچوب سنی کودکان استثنایی نمی‌گنجند. ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزن‌شان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش انها کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط بر قرار می‌کنند. درخانه نیز یاری‌های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند. لیکن توانایی لازم برای به جریان اندازی اطلاعات برای بیان کردن و به ویژه نوشتن را ندارند. پس با توجه به مشخصات کلی این دانش‌آموزان، می‌توان آن‌ها را در گروه جدیدی به نام دانش آموزان اختلال یادگیری قرار داد و گفت این دانش آموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می‌شود، اختلال دارند که این اختلال می‌تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن،صحبت کردن،خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود.

این اصطلاح شرایطی چون معلولیت‌های ادراکی، آسیب دیدگی‌های مغزی، نقص جزئی در کار مغز، و نارس خوانی را در بر می‌گیرد. این تعریف آن دسته از دانش آموزان را که به دلیل معلولیت‌های دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیت‌های محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند، شامل نمی‌شود.

ناتوانی‌های یادگیری با اصطلاح‌هایی چون خواندن جبرانی یا دیرآموزی مترادف نیست. این تعریف به طور ویژه از کودکان و نوجوانانی یاد می‌کند که به شدت دچار ناتوانی‌های یادگیری بخصوصی هستند. دانش آموزان مبتلا به این مشکل نیازمند آموزش ویژه‌ای هستند که بنا بر نظر امز باید با تمرینهای مخصوص، غیر معمول و با کیفیتی غیر عادی سر و کار داشته باشند این امر جدا از شیوه‌های آموزشی و منظمی است که اکثر کودکان از آن استفاده می‌کنند. وظیفه? کارشناسان در این زمینه این است که عهده دار جبران ناتوانی یادگیری به خصوص کودک به صورت آموزش انفرادی یاگروههای کوچک باشند.

 

عوامل بروز اختلالات یادگیری

ثابت شده‌است که علل بروز ناتوانی‌های یادگیری نسبتا مبهم است برخی از مشکلات کنونی درباره? مفهوم ناتوانی‌های یادگیری بازتابی است از ناتوانی ما در اشاره? دقیق به علل بروز ناتوانی‌های یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه مساله علل بروز ناتوانی‌های یادگیری را به فراموشی و بی توجهی می‌سپاریم بر حسب درک ما از ناتوانی‌های یادگیری و نگرش اولیه حرفه‌ای ما (پزشکی، روان شناسی، تعلیم و تربیتی) نسبت به ناتوانی‌های یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطه? علّی دشواری بپردازیم.

الف) عوامل آموزشی

تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان

عدم فراگیری معلم از مهارت‌های لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس

توقعات بیش از اندازه بالا یا بسیار پایین معلمان

برنامه ریزی و طرح برنامه? آموزشی ضعیف

عدم فعالیتهای برانگیزنده

تدریس عملی نادرست

عدم آموزش مهارت‌های اجتماعی، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیری‌های زبان شفاهی

استفاده نادرست از روشها و مداد و برنامه درسی

ب) عوامل محیطی

عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که می‌تواند به پیچیدگی ناتوانی‌های یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد. - تغذیه، بهداشت، تندرستی

انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگ‌ها و مزه‌های مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک موثر است.

سرماخوردگی مزمن، مشکلات تنفسی، آلرژیها و در ناتوانی یادگیری کودک موثر است.

سقوط، آسیب دیدگی مغزی، ضربه وارد به سر و در ناتوانی یادگیری موثر است.

تحریک حسی

کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربه‌هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد.

تحریک زبانی

زبان به واسطه? نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژه‌ای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل‌های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد.

رشد اجتماعی و عاطفی

بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد.

ج) عوامل روانی

امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند.

 د- عوامل فیزیولوژیکی

بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانی‌های یادگیری آسیب دیدگی مغزی، شدید یا جزیی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است.

ه- عوامل ژنتیکی

شواهدی در دست است که نشان می‌دهد ناتوانی‌های یادگیری احتمالا در برخی خانواده‌ها بیش از دیگران دیده می‌شود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی‌های یادگیری نقش دارد.

و عوامل بیوشیمیایی

اختلال‌های گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانی‌های یادگیری می‌شوند مثل هایپوگلیسمی، کم کاری تیروئید و...

ز- عوامل پیش، هنگام و بعد از تولد

ح- تاخیر رشد

بندر، دهریش، جانسکی، لانگ فود اظهار می‌دارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه می‌کنند.

 

ط- نقص جزیی در کار مغز

به نظر می‌آید هر گونه نتیجه گیری درباره? حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد.

 


[ دوشنبه 92/3/20 ] [ 12:1 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ] [ نظر ]

رفتار شناسی

رفتارشناسی، گریزی است برای پاسخ به سوال هایی جالب و جذاب که ممکن است بعضی از آنها خیلی وقت ها با مشاهده یک جاندار از ذهن ما بگذرد و با مطالعه رفتارهایی از جانداران، با وجود زیبایی های فوق العاده، کمتر مدنظر ما بوده و یا دیده شده اند. از جمله اینکه; چرا بعضی از حیوانات انفرادی هستند؟ در حالیکه دیگران بطور گروهی زندگی می کنند؟ چرا آواز پرندگان از سوتهای خالص ترکیب شده در حالیکه آواز دیگران از وزها و تحریرها ترکیب یافته است؟
همچنین سوالاتی کمی و دقیق مانند اینکه; چرا قلمرو مرغ شهدخوار مشتمل 1600 گل می باشد؟ چرا جفت گیری سرگین نر بطور متوسط 41دقیقه به طول می انجامد؟ در این مطلب به بررسی چگونگی سازگاری رفتار حیوانات با محیطی که در آن زیست می کنند می پردازیم. وقتی از سازگاری صحبت می کنیم توجه ما به تغییراتی است که در جریان تکامل از طریق فرآیند انتخاب طبیعی   بر صورت میگیرد. براین اساس ابتدا نظریه داروین در قالب اصطلاحات ژنتیکی جدید به شرح زیر مطرح است:
 1)همه موجودات زنده دارای ژن هایی هستند که سنتز پروتئین را کدبندی می کنند. این پروتئین ها رشد و تکوین سیستم اعصاب، ماهیچه ها و ساختمان بدن موجود را تنظیم و لذا رفتار وی را تعیین می کند.
 2)در درون هر جمعیت بسیاری از ژن ها دارای دو یا بیشتر فرم آلترناتیو یا آلل هستند که پروتئین واحدی را به فرم های کمی متفاوت از هم کدبندی می کنند. این خود موجب تفاوت هایی در رشد و توسعه می شود.
بین آلل های مختلف برای جایگزینی در یک موضع واحد روی کروموزوم رقابت وجود دارد.3)
 4)هر آللی بتواند نسخه های بیشتری از خود را در مقایسه با آلل های دیگر باقی بگذارد، در نهایت جای فرم های آلترناتیو خود را در حمعیت می گیرد. لذا انتخاب طبیعی یعنی بقا» افتراغی آلل های آلترناتیو. در نهایت فرد را بایستی به عنوان حامل موقت یا ماشین بقا» دانست که از طریق آن ژن ها دوام آورده و همانندسازی می کنند.
ژن و رفتار
موضوع بوم شناسی رفتار، موضوع تکامل رفتارهای سازشی در ارتباط با اوضاع بوم شناختی است. انتخاب طبیعی فقط بر روی تفاوت های ژنتیکی عمل می کند و لذا شرط آنکه رفتار تکامل پیدا کند، آنست که:
.1)در درون جمعیت بایستی آلترناتیوهای رفتاری موجود بوده و یا در گذشته وجود می داشته است
2)تفاوت ها بایستی توارث پذیر باشند، به عبارت دیگر منشا» بخشی از تفاوت ها باید ژنتیکی باشد.
.3)بایستی بعضی از آلترناتیوها موفقیت تولیدمثلی بیشتر از دیگران ایجاد کنند
برای مطالعه تاثیر ژن بر رفتار سه روش عمده به کار می رود:
 ـ استفاده از موتان های ژنتیکی، شیمیایی و تشعشعی; به عنوان مثال مگس های سرکه ماده یاد می گیرند که به طور انتخابی از بوی بخصوصی که با شوک الکتریکی تداعی شده اجتناب کنند. مگس های موتانت کودن یاد نمی گیرند که از شوک اجتناب کنند، هرچند که از سایر جهات رفتاری عادی هستند و می توانند وظایف مبنایی را فرابگیرند. به علاوه وقتی به مگس های عادی نیز بازدارنده فسفودیستر از سیکلیک(آنزیم تجزیه کننده خورانده می شود آنها نیز قدرت یادگیری ضعیفی از خودشان نشان می دهند. یک موتانت دیگر به نام فراموشکارنیز جدا شده که به طور عادی یاد می گیرد، اما به سرعت فراموش می کند.
 ـ تجربیات روی انتخاب مصنوعی; می توان از افرادی که خصوصیات رفتاری را به افراطی ترین مقدارش نشان می دهند استفاده کرد و آنها را به عنوان والدین، در بوجود آوردن شجره های انتخابی به کار برد. مثلا «سیرسیرک صحرایی» یا آواز سر می دهد تا ماده را جلب کند و یا بی صدا سر راه ماده هایی را که به خواننده های دیگر جلب شده اند می گیرد.
 ـ مطالعه جفت هایی که تفاوت های ژنتیکی دارند; غالبا جمعیت های یک گونه که به لحاظ جغرافیایی متمایز باشند، ریخت شناسی و رفتار متفاوت دارند. این انعکاسی است از سازگاری های آنها با شرایط متفاوت بوم شناسی. در مطالعه مارهای آبی راه راه در جنوب غربی آمریکا نشان داد که جمعیت های داخلی(غیرساحلی) این مار بسیار آبزی بوده و اغلب در زیر آب از قورباغه، ماهی و زالو تغذیه می کنند. جمعیت های ساحلی در خشکی می چرند و اغلب لیسه می خورند.
در مطالعات مربوط به ترجیح غذایی در آزمایشگاه معلوم شد که مارهای وحشی که از مناطق داخلی شکار شده باشند از خوردن لیسه سر باز می زنند، هرچند که نمونه های ساحلی لیسه را به خوبی می پذیرفتند.

 

 
آزمایش هایی که با نمونه های بی تجربه نوزاد به عمل آمد نشان داد که 73درصد افراد ساحلی به لیسه حمله می کنند و آن را می خورند در حالیکه در مورد مارهای داخلی این رقم فقط 35درصد است. جفت مارهای داخلی و ساحلی با یکدیگر نشان داد که در این مورد بچه ها از نظر خوردن لیسه حد واسط بین والدین قرار می گیرند.وقتی از ژن در ارتباط با ساختمان یا رفتار به خصوصی صحبت می کنیم منظور آن نیست که صفت مذکور به وسیله یک ژن کد می شود.
ژن ها به صورت هماهنگ عمل می کنند و احتمال دارد که ژن های بسیاری تواما بر رجحان جفت گیری، یادگیری، آوازخوانی، تغذیه و الگوهای مهاجرت فرد تاثیر داشته باشند. در عین حال این امکان وجود دارد که تفاوت رفتار و فرد به علت تفاوت یک ژن باشد. تکوین رفتار، نتیجه کنشی پیچیده بین ژن و محیط است. فرض کنید که متخصص بوم شناسی رفتار با یک «لانه چرخ ریسک دم دراز»برخورد کند و بالافاصله تحت تاثیر اینکه لانه تا چه حد با شیوه زندگی حیوان سازگار است و اسستتار اعجاب آور و گرمی و استحکام آن قرار خواهد گرفت.
برای تکوین این سازگاری ها در پرنده می توان راه های مختلفی را در نظر گرفت، از جمله; افراد می توانستند همگی از طریق آزمایش و خطا شیوه ساختن لانه خوب را یاد بگیرند با اینکه می توانستند از کار یک پرنده با تجربه تر تقلید کنند.
و بالاخره در خلال تکامل، ژن لازم برای بروز اعمالی که به ساختن لانه خوب منجر شود می تواند از طریق انتخاب طبیعی در جمعیت انتشار پیدا کند، زیرا افرادی که بهترین لانه ها را می ساخته اند بیشترین زادگان را نیز بر جای می گذاشته اند. در عین حال حتی اگر برای ساختن لانه در شکل در تنش به یادگیری نیاز باشد، باز هم تفاوت های ژنتیکی مربوط به استعداد یادگیری می تواند در تکامل مطرح باشد.
رفتار ،بوم شناسی و تکامل
 1)انتخاب طبیعی در جریان تکامل به نفع افرادی عمل می کند که استراتژی تاریخچه یا چرخه زندگی که از سوی آنها اتخاذ شده، سهم ژن های آنها را در مخزن ژنی نسل های آینده به حداکثر برساند.
 2)بهترین شیوه موازنه بین بقا» فرد بالغ و کوشش های تولیدمثلی او در طی تاریچه حیاتش بستگی دارد به بوم شناسی، محیط فیزیکی محل زندگی فرد، رفتار غذایی، صیادان و... دارد.
 3)موفقیت فرد در بقا» و تولیدمثل شدیدا و به طور حیاتی به رفتار او بستگی دارد.
مواظبت والدین و سیستم جفت گیری
تفاوت گونه های مختلف از نظر مواظبت والدین و سیستم جفت گیری را می توان با محدودیت های فیزیولوژی و اکولوژیکی آنها مرتبط دانست. لقاح داخلی و تخصص هایی از قبیل ترشح شیر موجب می شود که ماده برای انجام مواظبت والدین مستعدتر باشد، در حالیکه لقاح خارجی، دفاع از قلمرو و نیاز بچه ها به مواظبت از سوی هر دو جنس، نرها را وادار می کند تا مواظبت های والدین را برعهده بگیرند. سیستم های جفت گیری را بر اساس گروه های کلی زیر می توان طبقه بندی نمود:
 + تک همسری ؛یک نر و ماده پیوند زناشویی تشکیل می دهند. این پیوند ممکن است کوتاه یا درازمدت(در بخشی از فصل تولیدمثل یا تمام آن و یا حتی تمام عمر) باشد. اغلب والدین، هر دو از تخم و بچه ها مواظبت می کنند.
 +چند زنی ؛هر نر با چند ماده جفت می شود اما هر ماده فقط با یک نر. ارتباط نر ممکن است همزمان با چندماده باشد(چند زنی همزمان) یا در پی هم(چند زنی متوالی). در چند زنی این ماده است که معمولا وظایف والدین را برعهده دارد.
+چند شویی ؛این درست برعکس چند زنی است. ماده همزمان با چند شوهر است(چند شویی همزمان) و یا در پی یکدیگر(چند شویی متوالی). در این مورد مواظبت های والدین اغلب توسط نر صورت می گیرد.
 +هرج و مرج جنسی؛نر و ماده هر دو چندین بار با افراد مختلف جفت گیری می کنند. لذا این مورد مخلوطی است از چند زنی و چند شویی. هر کدام از دو جنس ممکن است از تخم ها یا بچه ها مواظبت می کنند.

 


[ یکشنبه 92/3/19 ] [ 12:1 عصر ] [ شـــــــــهـرناز ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

زینب هستم دانشجوی زیست شناسی دانشگاه اصفهان با نام مستعار شهرناز در خدمتتونم
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 136553